-
ای اشک
پنجشنبه 27 دیماه سال 1386 22:10
ای اشـک بیا بــه دیــدگــانـم ای آه بــسـوز جـسم و جانم این گـفته چگونـه بـاز گــویـم ای خـاک سـیاه بـر دهـانـم فرموده حســین از ره لـطـف من کـشتـه اشـک دوستــانم ای اشک , تو نزدمن عزیزی ( بـر دیـده روشـنت نـشانم ) آنـگـاه بـرآرمـت بـه رخـسـار در راه حســــین بـر فشانم یـارائی یـاریـــــش نـــدارم هـم نصـــرت او نـمی...
-
آخرین نباشد
پنجشنبه 27 دیماه سال 1386 11:42
در پی اعتراض پیاپی دوستان حرفمان را پس می گیریم .... امید است که همچنان برف سنگین ببارد و همه چیز را سفید پوش کند ... ستاد عشاق سرسره بازی
-
آخرین
چهارشنبه 26 دیماه سال 1386 22:04
بارش دوباره برف را بر همگان تسلیت می گویم با این امید که این آخرین برف سال ۸۶ باشد ستاد امیدواران ظهور بهار ۸۷
-
افسانه
سهشنبه 25 دیماه سال 1386 21:47
( افـسـانـه ای کـه کـس نــتـواند شـنیدنـش * * * * * * آیا چه می گذشت به خـوبـان زدیـدنـش ) آن غنچه ای که لـب به سخـن وا نـکرده بـود * * * * * * ای دشمن از چه شرم نکردی ز چیدنـش بــر روی دسـت هــای پــدر آرمـیـده بـود * * * * * * دلـهـای مـا بـسـوزد از آن آرمـیـدنـش گهـواره ای مـقـابـل چـشمـان مـادر اسـت * * * * * * در...
-
کاش
دوشنبه 24 دیماه سال 1386 11:51
کـــاش امشـب را دگــر فـردا نـبـود کـاشکـی غـوغـای عـاشــورا نـبود چــرخ از حـرکـت فـرو می ایـستاد بـهـر تـاسـوعـا چـنیـن فـردا نـبود یـک سـرمـو کـم نمی شد ازحسـین جـــــمـله دنـیـا و مـا فـیــهـا نـبـود محو می شد از زمیـن بـود و نبــود نـیـنـــــوا در پـهــنه دنـیــــا نـبـود با چنین ظـلـمی که دونان کـرده اند کـاش ما...
-
سوز میا
یکشنبه 23 دیماه سال 1386 21:59
یکی از همین شب ها توی کوچه ای قدمی می زدم که صدای صحبت مادر و پسری توجهم رو جلب کرد .... پسر : مامان تِ* دهنم سوز **میا ... مامان : تِ دهنت سوز میا ؟ پسر : آآآآآآآآآآره , تِ دهنم سوز میا .... مامان : خوب دهنتِ دبند *** پسر : هه مامان تِ چه حرفایی می زنی . +++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++ تِ = توی سوز...
-
اس ام اس
شنبه 22 دیماه سال 1386 14:24
آقا ملت صبر ندارن یه اتفاقی بیافته براش اس ام اس خلق کنن بعضیاشون خیلی بامزه بود حیفم اومد نذارم 1 - فقط با روشن کردن یک بخاری اضافه , شما هم در تعطیلی مدارس , دانشگاه ها و ادارات شریک باشید ....... ( هم اکنون نیازمند یاری سبزتان هستیم .) 2- به علت قطع گاز , جهنم 3 روز تعطیل اعلام شد . مومنین هر کاری که خواستند می...
-
ای تی اس ال
پنجشنبه 20 دیماه سال 1386 10:46
اول سلام چون سلامتی میآره مام که الان کشته مرده سلامتی هستیم جاتون خالی نباشه شیش لا رو هم رو هم پوشیدم مبادا از هیچ گوشه ای سوزی به وجود مبارکمون لطمه بزنه . به قول زلزله هاپیچو .... غرض از اینکه همچین به کله وارد اینترنت شدیم تا خوشبختی مون رو با شما تقصیم کنیم اینه که ما ( من و خودم و مادر بچا ) دور از جونمون می...
-
هیچی نگم بهتره
چهارشنبه 19 دیماه سال 1386 16:29
این چند روزه فقط مریض داری بوده هیچی نگم بهتره الحمدالله بهتریم قربونتون برم خدافظی
-
بالاخره برف
دوشنبه 17 دیماه سال 1386 10:00
سلام دو روزی بارون اومد ما کرمونی ها ذوق مرگ شدیم آخه یک سالی می شد که بارندگی نداشتیم . دیروز ظهر ابرها کنار رفت و به قول بعضی کرمونی ها هوا آسمون کرد . یهو بهار شد . بچه ها رفتن توی حیاط مامانمون اینا کیفی کردن هوای سالم تمیز و آفتاب دلچسب . عصر ابر شد و شب زمستون شد دوباره . خلاصه یه روز ما چهار فصلو تقریبا تجربه...
-
سگ بستیم
شنبه 15 دیماه سال 1386 13:39
اولا سلام خوبی خواهر ؟ ما اومدیم و دیدیم قالب وبلاگمون خراب شده ولی باز از دلمون نیومد عکسا رو برداریم حالا خودشون کم کم می رن پایین دیگه مزاحم دوست و رفیقامون نمی شن . شما به قالب درستی خودتون ببخشین . دوما دلمون می خواست یه قالب قشنگ درست حسابی واس وبلاگمون پیدا کنیم ولی خودمون بلت نیستیم باس استادش رو پیدا کنیم ....
-
یک کمی از کرمون
پنجشنبه 13 دیماه سال 1386 12:50
وای خواهر ذلیل بشه این فایر فاکس که این جعبه کنترلو که باش عکس و لینک میذاشتیم رو از ما پنهون کرده بود . حالا که با اینترنت اکسپلورر خودمون آن شدیم دیدیم این همینجا بود ما چشامون بسته بود حالا که همچین شد هوس کردم یه چند تا عکس خوشگل از کرمون خودمون براتون بذارم جگراتون جلا بگیره چیه هی مهپاره هی گوگوش و اندی ؟ یه کمی...
-
ملوک خانوم دات کام
دوشنبه 10 دیماه سال 1386 20:45
سلام خواهر ؛ والا دلمون می خواد به لهجه خودمون براتون بنویسم ببینم چقده حواستون جمعه و حرفامو می فهمین گرچه من خودمم زیاد به لهجه کرمونی وارد نیستم ولی یه ملوک خانومی داریم که استاد مثلها و متلهای کرمونیه ... یه روزی که بحث زن دوم و صیغه نعوذ بالله زیاد بالا گرفته بود یکی از آقایون مسن فامیلمون که حالا نه وضع مالی اش...
-
معارفه
دوشنبه 10 دیماه سال 1386 11:30
اولا سلام دوما جونم براتون بگه خانوما و آقایون محترمی که شما باشین , ما چندین و چند وقت بود که وبلاگ نویسی رو کنار گذاشته بودیم واسه بچه داری و کار و زندگی . ولی از وقتی که وبلاگ خیلی خیلی زیبای شمسی خانوم رو دیدم بد جوری قلقلکم شد که دوباره بیام و چار کلوم بنویسم . واااااااا مگه ما چی مون از بقیه کمتره ؟ تازه یه...