خوب این دفعه حال ترجمه نداریم شایدم بعدا سر فرصت ترجمیدیم الان فقط می خوایم بنویسیم نمی دونم چی بذار خودم رو بدم دست کی بورد ببینم چیکار می کنه ....
می نویسیـــــــــــــــــــــــــــــــم...
خوب اولش که سلام خوبی خوشی سلامتی بچ بارا (بچه و بار یا بر و بچ)خوبن ؟ دماقشون چاقه( این همون حالشون خوبه یا سلامتن هست) ؟ هی مام(ما هم) خوبیم میِِِِِِِِِِِِِِــــــــــــــــــــــــــگذره (میگذره رو خیلی از کرمونی ها آخر حال و احوال باتاکید روی حرف ی میگن یه جور ناشکریه یعنی حالا هر طور هست خوب یا بد داریم زندگی می کنیم ).
ما الانش که ایجو(اینجا) نشستیم قراری نیست نشسته باشیم ٬باید الان بریم مهمونی دوتا بچه خواب لباس مهمونی نپوشیده دارم خودمم خود(با٬ همراه) لباس خونه نشستم. نه بزکی دوزکی٬ نه قری فری ... هشکار نکردم همطو مثل بلانسبت خری(هر دو کلمه رو با کسره --ِ-- بخونین) نشستم . الانم آق مهندس میا میگه عیال هنو حاضر نیستی ؟ منم یه مشت بهونه میارم که بچوا(بچه ها) خوابیده بودن از دلم نیومد(همون دلم نیومد ) بیدارشون کنم ... خودمم یه جوری صحبت عوض می کنم که نگه خودت که نخوابیده بودی ور (برای )چی لباسا خودته (خودت رو )عوض نکردی .
چم(چه می دونم ) چه عرض کنم ؟ کار بدیم هست. الان اگه پاشم کارامه ( کارهام رو ) بکنم بهتره نه ؟
خوب٬ ور خستادم( برخیزیدم ایستادم ) الان میرم اگر بخوام همطو (همینطور )بنویسم به هجا(هیچ کجا) نمی رسم ....
میدونم غیر کرمونیا هچی(هیچی) نفهمیدن چی گفتم. بدم نشد ٬مث یه زبون رمزی برا خودمو کرمونیا ... هه هه هه
ولی ور میگردم هم ترجمه می کنم هم می گم چکار کردم تو مهمونی زلزله چی ور سرم داد( چی به سرم اورد ٬ چه بلایی سرم اورد ) .... حالو (حالا) گفتنم نداره ولی م (من )می گم چون از خالی بودن عریضه بهتره ...
اینم از دردسرا وبلاگ نویسی
ببینین چطو هچی نداشتم بگم نصف صفحه یی پر شد ؟ اونم از اراجیف هور و ماهور
خداحافظی
های های سکوتمون رو می شکنیم
ما فکر کردیم اگر سکوت اختیار کنیم باید نفسمون رو هم حبس کنیم بلا نسبت نزدیک بود خفه شیم ....
خواهر ببین این اعتصاب معتصابا به ما نمی چسبه ما زن جماعت باید با یه چیز دیگه اعتصاب کنیم ؛ سکوت به معنای نفس نکشیدنه واس ما ..... والا !
>خلاصه ... جونم برات بگه خواهر ما راستیاتش هی جیگر آق مهندس رو کت کت کردیم برای اینکه پول بستونیم بریم گوشواره بخریم ... این چند خط که به زبان فصیح کرمونی براتون نوشتیم هم هی توی کله مون چرخ و فلک آفتاب بالانس مهتاب بالانس زد تا بالاخره نصفه شبی ما رو از خواب بی خواب کرد و بعد در زمانی نه چندان دور خودش رو روی این کاغذ پاره های وبلاگمون پیاده کرد ... گرچه پولی که گرفتیم خرج گوشواره نشد ولی خدا رو شکر توی پستوی صندوق خونه گوشواره های بچگی خودشون رو پیدا کردیم انداختیم گوششون تا نه سیخ بسوزه نه کباب...
ولی بین خودمون باشه ما راس راستی همین طوری حساب دو دوتا چارتای جیبمون رو قاطی میکنیم و همیشه باس پیش آق مهندس گردنمون رو کج کنیم اونم بیچاره کاری جز چش غره ازش بر نمیاد ...
بگذریم این حرفا رو زدم واس اینکه واسه خیلیا سوء تفاهم شده بود ولی خوب ممکنه از این به بعد اینجا حرفایی رو بشنوین که در واقعیت اتفاق نیافتاده شاید بگم بالا رفتیم راست بود پایین اومدیم دوغ بود قصه ما دروغ بود شایدم نگم ... اون وقت مزه اش تموم میشه ....
والا خواهر ما نفهمیدیم این خضعبلات رو واس چی نوشتیم ولی وقتی پای درد دل خاله زنکه و کلثوم ننه پیش بیاد ماهم عشقمون میکشه اون وسط جولونی بدیم ... البته بذار واسه ت بگم ما اصلا هم از حرفای کلثوم ننه خوشمون نمیاد ها!!!
ولی چارخط ادا و اصول در اوردن هم گاهی بهمون حال میده ... شما به خانوم منشی خودت ببخش ؛ هر چی باشه چار دیواری اختیاری ...
اول سلام چون سلامتی میآره مام که الان کشته مرده سلامتی هستیم جاتون خالی نباشه شیش لا رو هم رو هم پوشیدم مبادا از هیچ گوشه ای سوزی به وجود مبارکمون لطمه بزنه .
به قول زلزله هاپیچو ....
غرض از اینکه همچین به کله وارد اینترنت شدیم تا خوشبختی مون رو با شما تقصیم کنیم اینه که ما ( من و خودم و مادر بچا ) دور از جونمون می ترسیدیم جلو آق مهندس جیک بزنیم که این اکانت اینترنتمون هی فرت فرت داره خالی می شه هی تند تند بدو برو شارژش کن مبادا حوصله مون تو خونه سر بره خدای نکرده . وقتی هم که قبوض تلفن می اومد ( می آد ) هی سرمون رو زیر برفا ( اصطلاحا و الا برفمون کجا بوده ؟) قایم می کنیم تا چشمون به چش آق مهندس نیافته از خجالت نفهمیم چی جواب بدیم .
نه اینکه آق مهندس کاری به کارمون داشته باشه ها !!!! نه !! ماشالا ماشالا تق تق بزنم به تخته !! تف تف مبادا چش بخوره ها .
آق مهندس هویی داره ولی گیری نداره . ممکنه یه چش غره ای بره و ابرویی تاق لنگی بالا بندازه بگه :
عیاااااااال کشتی خودتو توی اینترنت ؟!!!!
ما هم کله مونو یواشی از زیر برفا بیاریم بیرون با یه نیش یه وری خجالت زده بگیم آخه آق مهندس چکار کنم یه چیزایی داشتم دانلود می کردم طول کشید بعدشم دیگه وبلاگ و اینااااااا
حالا این دانلود ما و وبلاگ و اینا!! تقصیر من نیست که ۱۰۰ /۱۵۰ ساعت اینترنتو همچین مثل لبو لنبونده ؟ من چه میدونم این ساعتا کجا میرن ؟
ولی یه چیزی رو می دونم اینترنتمون یعنی به درد لای جرزم نمی خوره .
والا!
حیف لای جرز.
خلاصــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــه ! داشتیم می گفتیم خواهر امروز آق مهندسمون چشماشو خمار کرد و گفت عیاااااااااااااااااااااااااااااال بدان و آگاه باش که می خوام ای تی اس ال بستونم.
عیال - ای تی چطور ؟ ( نه که ندونیم یعنی چی ؟ گوشامون باورشون نمی شد چی میشنفن !)
آق مهندس - اینترنت پر سرعت ! ۲۵۰ خوبه بستونم ؟!!!!
عیال - ها خوبه یه مودم وی فی دارشم بگیر ما خوشمون میا !!!!
آق مهندس - ( باز چشماش رو خمار مخملو می کنه یه نگاه ابله اندر سفیه بشمون می کنه ) اوی روتو کم کن گیرم از تو رخت خواب نری وبلاگ خونی !!!!
عیال -( موش شدیم رفتیم دوباره کله مونو زیر برفا قایم کردیم )
حالا عرض شود خدمتتون که ما دیروز داشتیم به آق مهندس همینو می گفتیم که ای آق مهندس ما وقتی یه چیزی رو قصد می کنن یه شیش ماهی طول می کشه تا به سر انجوم برسه . پس سعی کنین فعلا ما رو چشمون نکنین که ای شیش ماه به یک سال نکشه .
نه که بگم چشاتون شوره خواهر وای وای استغفرالله زبونم لال. این تکه رو به خودم بودم نیست ما چند نفریم ؟( من و خودم و مادر بچا؟)
خواهر جون ما یه روزایی همچین می دپیم *بعدشم یهو خوب می شیم
چون دیشب شب سه شنبه بود امشب شب سه شنبه یه فردا شبم سه شنبه یه این سه سه شب اون سه سه شب هر سه سه شب سه شنبه یه
ما هم این یه ماه اخیر مریض داری زیاد داشتیم و این سه سه شب بیشترو !!!! خلاصه دپیده بودیم ولی شاید ممکنه یهو داریم خوب می شیم از شما التماس دعا داریم .
٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫
* دپیدن به اصطلاح همین دپرس خودمونه قدیما می گفتن اوقات تلخ .
وای خواهر ذلیل بشه این فایر فاکس که این جعبه کنترلو که باش عکس و لینک میذاشتیم رو از ما پنهون کرده بود . حالا که با اینترنت اکسپلورر خودمون آن شدیم دیدیم این همینجا بود ما چشامون بسته بود
حالا که همچین شد هوس کردم یه چند تا عکس خوشگل از کرمون خودمون براتون بذارم جگراتون جلا بگیره چیه هی مهپاره هی گوگوش و اندی ؟ یه کمی هم از خودمون بگیم
گرچه اینو تا حالا ندیدم !!
باعث خجالت روم سیاه خودمم کم این مناظر زیبا رو می بینم . خدا یه مشت مرگی به این مال دنیا بده که ما رو همچین گرفتار کار و زندگی کرده .
خلاصه خواهر ما که هنو ای آدرس وبلاگمون رو به کسی ندادیم بتونیم درست درد دلی کنیم ببینم کی غیرت می کنم چند نفری رو سر بزنم دوستای قدیمی مو بیارم ایجو . چن تا دوست جدید دعوت کنم !! حالا هشطو نی فعلا همطوری سر می کنیم .
ننو خدا جونم بگیره غذاهام ور ته گرفت!!!