خسته




فرهاد چو صبرش بود .....


کٌه چون کٌه بستان کند .....


هرچند خودش می گفت .....



....: من خسته شدم خیلی!!!!
نظرات 2 + ارسال نظر
بلوط دوشنبه 29 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 11:07 ق.ظ

'گویند که سنگ لعل شود در مقام صبر
آری شود لیک به خون جگر شود!!!

سلام


کاش فرهاد هم می دونست اینقدر نمی نالید :)

شاذه دوشنبه 29 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 12:43 ب.ظ http://shazze.blogsky.com

ننو راس میگفت. ما دو تا کاشی سابیدیم خسته شدیم!

ها ولا به خدا

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد